مراسم خاکسپاری پیکر کیومرث پوراحمد برگزار شد
تاریخ انتشار: ۱۸ فروردین ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۴۷۶۴۳۵
کیومرث پور احمد با بدرقه اهالی هنر و خانواده اش در بهشت زهرا(س) آرام گرفت.مهرانه ربی همسر کیومرث پوراحمد در این مراسم گفت: کیومرث من را کشت.
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگ و هنر برنا؛ پیکر کارگردان پیشکسوت سینما امروز جمعه 18 فروردین تشیع و خاکسپاری شد.
پیکر این کارگردان پیشکسوت صبح امروز با حضور جمعی از هنرمندان از جمله محسنامیریوسفی، مسعود جعفریجوزانی، محمد حسین لطیفی، حبیب ایل بیگی، محمد حسین شریفی، جواد طوسی، احمد امینی، مهوش وقاری، امیر آقایی، علی رویین تن .
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
مرضیه برومند مدیرعامل خانه سینما در این مراسم گفت: پوراحمد نازکدل بود و عین هوای بهار به هم میریخت، اما دوباره آفتاب درمیآمد. اثر بدیع و شاهکار تکرار نشدنیاش "قصههای مجید" است.
برومند ادامه داد: من هممثل کیومرث کار کودک میکردم اما من جسارت این را نداشتم که اینطور واقعگرایانه مساله کشورم را در یک اثری ثبت کنم. من به تخیل و فانتزی پناه بردم اما کیومرث مستقیم به قلب داستان زد و یک اثر آموزشی، ظریف و بدون شعار راجع به انسانیت و عشق پدید اورد.
وی افزود: "قصههای مجید" بار چند دهه آموزش و پرورش را به دوش کشید و توصیه میکنم به مسئولان آموزشی که به جای این طریق خشک و عبوس، "قصههای مجید" را در این آموزشهای انلاین قرار دهید.
جهانبخش سلطانی؛ بازیگر و همشهری کیومرث نیز گفت: "قصههای مجید" حرفی زد که دیگر بهمانند آن تولید نشد. این اثر از لایههای مختلف وزنی برخوردار بود و همه با این اثر ارتباط معرفتی و فرهنگی برقرار کردند و به همین دلیل ماندگار شد.
محمدرضا عرب؛ نماینده کانون کارگردانان نیز با خواندن متن این کانون، عنوان کرد: شانزدهمین روز بهار ۱۴۰۲، جان از تن سینما رفت. امیدوارم تمام نهادهای فرهنگی، رفتارشان را با هنرمندان تغییر دهند و نگاه محترمتری با هنرمندان داشته باشند.
کیانوش عیاری؛ کارگردان پیشکسوت سینما نیز گفت: من این شوک تلخ را به مهرانه دبی، همسر کیومرث و فرزندان و سینمای ایران تسلیت میگویم. بسیار ناباورانه بود رفتن او. روز بکشنبه با او صحبت کردم و خواستم فیلم نامه من را ببیند و خیلی استقبال کرد و گفت چند روز دیگر به تهران میآیم و با تو تماس میگیرم. به همین دلیل شوکه شدم از این اتفاق وحشتناک.
وی افزود: کیومرث در فیلم اخرم، یک هفته پیش ما بود. حتی به من گفت طرحی برای کار بعدی من داری. بسیار مهربان بود. بسیار از شرایط پیرامون زندگی مردم، ناراحت بود. همسرش را مدیر زندگیاش میدانست. او اصلا افسرده نبود. در زمان قصه های مجید، هر جای تهران که بودم، خودم را میرساندم تا این کار مردمی و پرمعنا را مشاهده کنم. این کار، نگاه و سرشت ذاتی کیومرث بود که در کارش متبلور شده بود.
حبیب احمدزاده؛ نویسنده و کارگردان نیز گفت: کیومرث آدم دل بود، آدم دل، آدم سیاست نمیشود. او را نمیشود به جناحی منتسب کرد. دلیل دوستی من بچه جبههای و کیومرث، ایران بود.
وی افزود: زحمات کیومرث برای مملکت را نباید با نقطهای که خودش انتخاب کرده، خراب کرد. وصیتش سیاسی نبود. بعد از کیومرث، خانوادهشان باید زندگی کنند. با طرح شایعات مختلف، خانواده ایشان را آزرده نکنیم.
وی ادامه داد: اگر واقعا کیومرث را بخاطر کارهایش دوست دارید، کمک کنیم تا خانواده ایشان را خانواده خودمان بدانیم تا فضای مجازی فرصت این نابود کردن را پیدا نکند.
منوچهر شاهسواری؛ تهیهکننده فیلم شب یلدا نیز گفت: مرگ نابهنگام کیومرث بر همه ما تسلیت باد. کیومرث روایتگر رنجشهای بسیار بود. کیومرث کافی بود در هر جای جهان که بود، بچههای مجید، اتوبوس شب و شب یلدا میساخت تا به مانند امروز ماندگار شود. کیومرث برای هر دردی، راهحلی داشت. هیچ دریایی برای او بیساحل نبود. در تمام آثارش، امید بود. کیومرث به همه ما درس طاقت داد.
محمدمهدی عسگرپور؛ رئیس هیات مدیره خانه سینما نیز گفت: با یکمورد عجیب مواجه هستیم. سینمای ایران طی ۳ روز اخیر، یکی از تلخترین دورانش را سپری کرد. کارگردانی که هنواره پیام صلح، دوستی و زندگی داشت و با این پایانبندی، ما با یک تناقص بزرگ و عجیب مواجه میشویم.
وی افزود: باید خویشتنداری کنیم چون هنوز زوایای کامل این موضوع مشخص نشده. کمی سریع اظهارنظر رسمی صورت گرفت. باید ابعاد مختلف موضوع مشخص شود. همه کسانی که در حوزه فرهنک و هنر فعالیت میکنند نیاز به مراقبتهای چهره به چهره علیالخصوص در میان همکاران دارند. ما باید خودمانمراقب خودمان باشیم. نهاد صنفی باید وظیفه جدیتری را در پیش بگیرد.
مهرانه ربی؛ همسر کیومرث پوراحمد نیز گفت: کیومرث من را کشت. پرونده من را بست. اگر خواستید غصه بخورید، برای من بخورید. کیومرث اصلا چنین شخصیتی ندارد. نمیتوانم باور کنم. میگفت تو مدیر من هستی. جدیدا دستم را میبوسید و میگفت باید ممنون تو باشم.
وی افزود: همیشه میگفت دوست ندارم در رختخواب بمیرم. یک هفته قرار بود برود و بیاید. من نمیتوانستم بروم. خانه من خراب شد. با همه مردم همدل بود، غصه خورد و اشک ریخت. عاشق مردم بود.
انتهای پیام//
آیا این خبر مفید بود؟نتیجه بر اساس رای موافق و رای مخالف
منبع: خبرگزاری برنا
کلیدواژه: آموزش و پرورش اتوبوس بهشت زهرا خانواده عشق قصه های مجید نیز گفت
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.borna.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری برنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۴۷۶۴۳۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دختر کیومرث پوراحمد: پدرم نرفته بود شمال که خودکشی کند/او برای برگشت از سفر، چندین قرار کاری گذاشته بود و قول داده بود برای دیدن خواهرش به زاهدان برود
روزنامه اعتماد نوشت: «ما مطمئن هستیم و میدانیم پدرم خودکشی نکرده است. پدرم قرار بود برای تدوین فیلم «پرونده باز است»، به تهران برگردد و برای آینده برنامه داشت.» اینها بخشی از صحبتهای دختر کیومرث پوراحمد است. او مدعی است پدرشان خودکشی نکرده است....
دختر کیومرث پوراحمد در مورد روز حادثه میگوید: «پدرم اکثرا هر چند وقت یک بار از شخصی که در شمال میشناخت ویلا اجاره میکرد و به شمال میرفت، چون میخواست بنویسد و خلوت کند. معمولا هم تنها به آنجا میرفت؛ یعنی اولینبار نبود که تنها به شمال رفته بود. قرار بود به تهران برگردد، چون قرارهای مختلف داشت، اما ناگهان آن اتفاق افتاد؛ روز حادثه صاحب ویلا به آنجا رفت و با آن صحنه روبهرو شد و به پلیس اطلاع داد. همه خانواده هر کدام به نوع خودمان بر این موضوع تاکید داریم که پدرمان شمال نرفت که خودش را بکشد.»
همان موقع که پدرم شمال بود با او صحبت کردم و او به من گفت میخواهد به تهران برود تا بخشی از موزیکها و مونتاژ فیلم «پرونده باز است» را تغییر دهد. قرارهای مختلف داشت. به این موضوع نیز در یک استوری که مصادف با چهلم پدرم میشد، اشاره کردم و از تلفنها و پیامهایی که مربوط به همین قرارهای کاری میشد، مطلبی نوشتم. یعنی پدرم برای آینده برنامه داشت حتی قرار بود به زاهدان برود و خواهرش را ببیند. قبل از حادثه با خواهرش و شوهرخواهرش صحبت کرده بود و قرار بود به زاهدان سفر کند.
خلاصه هزار برنامه داشت و با چندین نفر قرار کاری گذاشته بود. کتابهایش در مرحله چاپ بود و قرار بود نشریه مهری که داخل لندن است کتابهای او را به چاپ برساند، اما ناشر نشریه مهری آدم فرصتطلبی بود و ما نمیدانیم پدرم با این آقا قرارداد داشته یا نداشته؟ وکیلی که در ایران میشناختیم، توانست پیگیر این موضوع باشد. به هر حال پدرم باید در چاپ این کتابها سهیم بوده باشد، اما خب دست کسی به ناشر داخل لندن نمیرسد، چون ایران نیست. حتی ما تلفنی با آن ناشر صحبت کردیم و قرار بود قراردادها را برایمان ارسال کند، اما تا الان هیچی برای ما ارسال نکرده است. غیر از یک کتاب که به چاپ رسید و پدرم آن را در سفری که داشت برای من آورد، گفته بود کتابهای دیگر هم برای چاپ دارد، اما کتابها تمام نشد و مرحله نهایی را رد نکرده بود.
پدرم وسواس شدیدی به تمام کارهایش داشت. در هر صورت میخواهم این را بگویم که پدرم کلی پروژه داشت که میخواست آنها را به اتمام برساند. فیلم آخر او یعنی «پرونده باز است»، هم فیلم پدرم هست و هم نیست، چون تهیهکننده برخی سکانسها را حذف کرد و تغییر داد.»
دختر کیومرث پوراحمد در مورد ادعای عمه خود در فضای مجازی مبنی بر قتل پدرش نیز میگوید: «عمهام هر چه نوشته درست است، اما در مورد رسیدگی به پرونده و جزییات پرونده فعلا اصلا صحبت نخواهیم کرد تا زمان مناسب آن فرا برسد، اما این را بگویم که پدرم میدانست چه بلایی میخواهد سرش بیاید، ولی اینکه خودش را کشته باشد به هیچوجه درست نیست.»